روزی در آخر ساعت درس یک دانشجوی دوره دکترای نروژی ، سوالی مطرح کرد: استاد،شما که از جهان سوم می آیید،جهان سوم کجاست ؟؟ فقط چند دقیقه به آخر کلاس مانده بود.من در جواب مطلبی را فی البداهه گفتم که روز به روز بیشتر به آن اعتقاد پیدا می کنم.به آن دانشجو گفتم: جهان سوم جایی است که هر کس بخواهد مملکتش را آباد کند،خانه اش خراب می شود و هر کس که بخواهد خانه اش آباد باشد باید در تخریب مملکتش بکوشد.
پروفسور محمود حسابی
دردسر نداشت
دست سازمان سنجش درد نکنه
اولین باریه که میگم دستشون درد نکنه
با نام تو آغاز میکنم یا کریم
غرق گناهم، مرا ببخش و امانم ده . مگیر از من که پس از گناهان فراوان به یادت می افتم، مگیر از من ، مگیر از من ، مگیر از من ... .
مگیر از من که تنها در وقت گرفتاری به یادت می افتم ، مگیر از من و مرا ببخش .
مرا ببخش بخاطر اعمالی که باید انجام میدادم و کوتاهی کردم، مرا ببخش بخاطر اعمالی که نباید انجام میدادم و انجام داده ام ، مرا ببخش ، مرا ببخش و مرا ببخش ... .
به یادت که می افتم و با تو که سخن میگویم آرام میگیرم ...
باران رحمتت را بر دل ناپاک ما بباران وآنرا پاک و خالص کن تا به تو برسیم....... .
که با اون نگـــــــــــــاه اول قفل قلبـــــــــــمو شکستی
توی قحطی ستـــــاره تویی تک ستـــارهء من
اولیــــــــن و آخریـنی واسهء این دل خستـم
تک ستارهء تو شبهام با تو من عاشق و شادم
تو نباشی من میمیرم بی تو مثل یه سرابــــم
(خودم)
امروز رفته بودم مشاوره برای انتخاب رشته
موقع برگشت یه یارو بساط پهن کرده بود و سی دی میفروخت
دیدم یه کاغذ زده و نوشته (هری پاتر ۵)
یه چیزی تو مایه های گوزن شدم (تعجب و شاخ و از این جور صحبتا...)
بهش گفتم هری پاتر که چند روز پیش اکران شده
گفت:مگه اخراجیها در نیومد...
خلاصه یه هزاری خرج کردم و سی دی رو خریدم
خدائیش باحال بود خیلی چسبید.
همیشه پیش خودم میگم یه خدای خوبی دارم که میتونم تموم دردامو بهش بگم ، یه خدای خوبی که نمیذاره هیچ کس رازمو بفهمه و آبرومو حفظ میکنه.
نمیدونی چه ذوقی داره وقتی شبا موقع خواب باهاش درد و دل میکنم یا وقتی سحرا که هوا هنوز گرگ و میشه به عشق نماز پا میشم،نمیدونی چه لذتی داره وقتی تو اوج تنهایی آروم آروم اسمشو تو دلم میگم و اشکام نم نم سرازیر میشه.
خودش میدونه که تو این دنیای به این بزرگی امیدم تنها به خودشه ، خودش میدونه که تو این دنیا پشت وپناهم خودشه.
وقتی باهاش حرف میزنم ،صدام رو میشنوه و به حرفام گوش میده هیچ وقت نا امیدم نمیکنه .
یه خدای خوبی دارم که بهم کمک میکنه ، هیچ وقت نشده منو یه جایی تنها بذاره ،حتی اگه شده آخرین ثانیه ها دستمو گرفته.
خوب میدونم چرا دلمو نمیشکنه آخه من سحرا واسه دل شکسته ها دعا میکنم ، واسه مریضا ، گرفتارا ، قرض دارا ، خلاصه واسه همهء آدما دعا میکنم.
چه خوب میشد اگه آدما واسه همدیگه دعا میکردن ، آره واسه عاقبت بخیری هم دعا میکردن .
شک نکن همسفر...
مطمئن باش...
تواین سفر دست خالی نمیمونی ، دعای ما مستجاب میشه ، خودش گفته دعای دل شکسته ها مستجاب میشه. فقط یه دل پاک ، یه ذره صبر ، یه توکل و یه ایمان قوی میخواد.
میخوام خدا رو قسم بدم به خودش که یه نگاه به دل شکسته ها بندازه و دلشونو شاد کنه میخوام خدا رو قسم بدم به مهربونی خودش که همهء مریضامونو شفا بده . میخوام خدا رو قسم بدم به بزرگی و یگانگی خودش گناهانمونو ببخشه.
نمیدونی چه آرامشی داره وقتی با خلوص نیت به درگاهش دعا میکنی.
نمیدونم که تو همسفرم میشی یا نه اما بیا امشب واسه همه دعا کنیم.
بیا هر شب بعد از دعای خیر واسه آدما ، به خودش توکل کنیم و به امید خودش در انتظار موفقیت باشیم.
بیا ای همسفر... منوتنها نذار. بیا با من ... بیا با من ... دست خالی نمی مونی ... .
نقل از وبلاگ اسرار
نویسنده سحر
کاش بودی تا دلم تنهــــــــــــا نبود
تا اسیر غصهء فردا نبـــــــــــــود
کاش بودی تا برای قلب مـــــــــن
زندگی این گونه بی معنــــــا نبود
کاش بودی تا لبان سرد مـــــــــن
قصه گوی غصهء فردا نبـــــــود
کاش بودی تا نگاه خستـــــــــه ام
بی خبر از موج و از دریـــا نبود
کاش بودی تا دو دست عاشــــــقم
غافل از لمس گل مینــــــــــا نبود
کاش بودی تا زمستـــــــــــان دلم
این چنین پر سوز و پر معنا نبود
کـاش بودی تا فقــــــط باور کـنی
بعد تو این زندگــی زیبـــا نبـــود